۱۴۰۲ اسفند ۷, دوشنبه

قصه‌های بی‌زمان و بی‌ملیت مهاجران


Source: https://paintingvalley.com/download-image#open-mouth-painting-14.jpg

لایه‌هایی از داستان‌های مهاجران و تبعیدی‌ها زمان و ملیت ندارد.
از مواهب زندگی جدیدش می‌گفت که در محیط آزاد و باز چه شکوفا و رها شده است. با فورانی از شوق تعریف می‌کرد.
ناگهان، انگار نفس کم آورده باشد، دهانش در مکثی اغراق‌آمیز باز ماند و برای لحظه‌ای کوتاه، در صورتش شبح آه خاموش همۀ آنها که پشت سر گذاشته بود پدیدار شد...
بعد مثل آدمی که بخواهد با تکانی سریع خاطرۀ کابوسی آزارنده را از خود دور کند، چشم و دهانش را تند بست و پلک‌ها و لبانش را محکم برهم فشرد تا خاطره در مغز و گلویش جان بدهد.
سپس داستانش را از سر گرفت...
چند پرده بم‌تر، قدری آهسته‌تر، خسته‌تر و کم‌شوق‌تر!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر